ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه . تادهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه . دست کردم تو آکواریوم درش آوردم . شروع کرد از خوشالی بالا پایین پریدن . دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو . اینقده بالا پایین پرید خسه شد خوابید . دیدم بهترین موقع تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده . یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده خودشو زده به خواب...
.
.
.
یکی از رفقا سوغاتی شورت 40 دلاری واسم آورده!
تاريخ : دو شنبه 29 خرداد 1391
| 11:56 | نویسنده : م.ع انصاری رامندی | .: Weblog Themes By Pichak :.
آخرین مطالب
پيوندهای روزانه
آرشیو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 72
بازدید ماه : 104
بازدید کل : 53886
تعداد مطالب : 65
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1